پسر سیستان

گل اگر خار نداشت،دل اگر بی غم بود،اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود،زندگی، عشق، اسارت، قهر،آشتی، همه بی معنا بود.

پسر سیستان

گل اگر خار نداشت،دل اگر بی غم بود،اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود،زندگی، عشق، اسارت، قهر،آشتی، همه بی معنا بود.

چه جمعه ها

  

 

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه

ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام

دوباره صبح ، ظهر نه غروب شد نیامدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد