به خواب دیمش و گفتم سلام آقا
سرشک شکوه او پاسخ سلامم بود
صدا زدم که تو دیگر مرا نمی خواهی!
سکوت بانگ غریبانه امامم بود
سکوت بانگ غریبانه امامم بود
دمی که شاهد عصیان ناتمامم بود
به گریه گفت به یاران خود که آیا این
همان کسی است که قبل از گنه غلامم بود!؟
چه بر سرش ز گنه آمده غلامی که
ز اشک خویش به زخم دلم التیامم بود؟!
چگونه مدعی عشق من بود اینکه
جفا و غفلت او جای اخترامم بود...
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام و چقدر زیبا بود
دلم لرزید از خوندنش
سلام دوستم

شعر زیبایی بود
عیدتم مبارک
پس خوش گذشته بهت
اره دیگه خوش گذشت